"رامسرنیوز"

نخستین پایگاه خبری تحلیلی شهرستان رامسر

"رامسرنیوز"

نخستین پایگاه خبری تحلیلی شهرستان رامسر

تاسیس استان جدید، آری یا نه؟

 

تاسیس استان جدید، آری یا نه؟

 

دکتر میلاد محقق

 هنوز زمزمه تشکیل استان جدید در غرب مازندران به گوش می رسد و برخی افراد با ذکر دلایلی خواستار تاسیس استان در این منطقه هستند و برای عملی ساختن این خواسته به نامه نگاری های متعدد به مقامات کشور رو آورده اند.

در این میان مردم با رویکردهای مختلف به این مسئله توجه دارند و نظرات موافق و مخالف خود را هر از گاهی در محافل منطقه ای اعلام می کنند و بیش از هر چیز نگران آینده مدیریتی مناطق خود می باشند و بیم آن را دارند که در صورت تاسیس استان جدید، مشکلات نه تنها کاهش نیابند بلکه رو به افزایش رفته و امور آنان با سختیهای بیشتری روبه رو شود.

 وقتی به فلسفه تشکیل استان جدید در کشور مراجعه می کنیم، محور آن را کم توجهی مسئولان استان نسبت به بخشی از مناطق آن می یابیم و جالب است که بدانیم و می دانیم که، کم توجهی، نشانه مدیریت ضعیف و نوعی رفتار تبعیض آمیز مسئولان نسبت به بخشی از استان است و هیچ ارتباطی با وجود نقص در تقسیمات کشوری ندارد و این موضوع بوضوح در جریان رفتار مسئولان استان مازندران نیز دیده می شود، کما اینکه در سالهای اخیر مناطق غربی استان هزینه های زیادی بابت این سوء مدیریت پرداخته اند و در این میان، شهرستان رامسر بیشترین آسیب ها را به خود دیده است.

 البته ضعف مسئولان محلی هم نباید دور از بررسی ناظران قرار گیرد که اگر مسئولان محلی با درایت و تخصصهای لازم به حل مشکلات منطقه می پرداختند و با پیگیریهای ویژه خود، نارساییهای مدیریتی مقامات استان را جبران می کردند، هیچگاه چنین مباحثی مبنی بر ضرورت تاسیس استان جدید به وجود نمی آمد.

به عنوان مثال اگر خواسته های بحق مردم غرب استان، توسط مسئولان منطقه ای سازماندهی شده و پس از اعلام به مسئولان استانی و کشوری مورد پیگیری جدی قرار می گرفت، میزان نارضایتی و تعداد ناراضیان بشدت رو به کاهش می رفت.

تصور کنید اگر نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا، مسئولان اجرایی و مقامات قضایی و امنیتی - انتظامی غرب مازندران با ایجاد و برقراری انسجام اداری و مدیریتی برای رسیدن به یک روش مدیریتی بهینه، به استقبال مشکلات مردم بروند چه وضعیت مطلوبی برای اقشار مختلف مردم به وجود خواهد آمد. اگر به نحوه برخورد مسئولان محلی با مشکلات فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی و سیاسی غرب مازندران دقت نظر داشته باشید خواهید دید که هیچ گاه مسئولان مذکور از توانمندی های جمعی خود آن گونه که باید و شاید بهره مند نشده و رفتارهای مدیریتی شان با ناهماهنگی های پی در پی همراه است.

نگرانی ها زمانی افزایش می یابد که برخی از افرادی که خواستار تاسیس استان جدید هستند خود هدف این انتقادات می باشند و سوء مدیریت آنان باعث بروز نارضایتی های موجود و مرتبط با مباحث فوق شده است. در این میان افرادی هم هستند که دلسوزانه و خیرخواهانه پروژه تاسیس استا ن جدید را دنبال کرده و از همه فرصتها برای عملی ساختن آن استفاده می کنند که باید به این دسته از افراد حقایق و واقعیات را متذکر شد و آنان را نسبت به عواقب موضوع، آگاه ساخت.

 بیان موارد فوق هیچگاه به منزله اهانت به طرفداران این پروژه نیست و هدف ما از طرح این مباحث، کالبد شکافی جریان مذکور و همچنین تبیین محتوای واقعی آن است و اگر در این زمینه مذاکرات اصولی مابین موافقان و مخالفان صورت گیرد، بسیاری از ابهامات برای مردم و مسئولان برطرف خواهد شد و از این طریق راه حلهای واقعی خود را نشان خواهند داد.

به عنوان مثال، شبکه اینتر نت محل مناسبی برای طرح مباحث فوق و ارائه نظرات موافقان و مخالفان است و بدین طریق همگی خواهند توانست بدون محدودیت در این مباحث وارد شده و نظرات خود را از زوایای مختلف اظهار نمایند و بدیهی است که تصمیم گیران و مراجع قانونی نیز می توانند از این نظرات که برآمده از افکار و عقاید مختلف جامعه است، بهره برداری مناسبی انجام دهند. 

 (drmohaqeq@gmail.com)

منبع:مازندنومه

خلیج فارس و دیگر هیچ.

 

خلیج فارس و دیگر هیچ.

"دکتر میلاد محقق"

 

 

 

 


 

 

 

در روزهای اخیر به اغلب تلفن های همراه، پیام کوتاهی بدین شرح ارسال شده است:

"سایت گوگل نام خلیج فارس را به خلیج عربی تغییر داده است. اگر یک میلیون نفر اعتراض خود را به آدرس زیر بفرستند، سایت گوگل مجبور به برگرداندن نام خلیج فارس می شود: www.petitiononline.com/sos02082/petitionhtml این پیام را به هر کسی که فکر می کنید غرور ایرانی بودن داره، بفرستید."

مدتی است که ماجرای تغییر نام خلیج فارس به خلیج عربی در برخی از سایت های شبکه جهانی اینترنت، در صدر اخبار و اطلاعات رسانه ها و محافل داخل و خارج از کشور قرار گرفته و در این باره مطالب و تحلیل های زیادی گفته و نوشته شده است.

این که چرا برخی از رسانه ها از نام جعلی خلیج عربی به جای نام اصلی آن یعنی خلیج فارس استفاده می کنند پرسشی است که هر ایرانی وطن دوست باید به آن پاسخ دهد.

 کشور ایران چه قبل و چه بعد از اسلام، دارای برجستگی های فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی و سیاسی قابل توجهی در بین سایر کشورهای جهان بوده و این موضوع باعث ایجاد و برقراری حساسیت های منفی و مثبت برخی کشورها، نسبت به این نقطه از کره زمین، شده است که تا کنون نیز این مسئله تداوم دارد.

 داشته ها و توانمندی های ایران در دوره های قبل و بعد از اسلام در زمینه های مختلف موجب توجه ممالک جهان به منابع طبیعی و انسانی آن و عاملی برای بروز جنگ ها شد تا جایی که بیشترین منابع ما در این جنگها از بین رفت و ملت ما بارها و بارها، به بازسازی کشورش پرداخت.

 این قصه هنوز هم ادامه دارد و در حالی که زمان زیادی از پایان جنگ تحمیلی هشت ساله عراق علیه ایران نگذشته است، از سوی برخی کشورهای زورگو، تحت فشار قرار گرفته ایم.

 از طرفی همان گونه که می دانید در دنیای کنونی تهاجم فرهنگی تا حدود زیادی جایگزین حملات نظامی شده و کشورهای مذکور برای ایجاد سلطه بر کشورهای هدف، از ابزارهای فرهنگی بیش از پیش استفاده می کنند.

 شاید بتوان تغییر نام یک نقطه از کره زمین که نام آن دارای اصالت و ریشه تاریخی است را نوعی تهاجم فرهنگی نامید و بر اساس آن اهداف عاملین را تشخیص داد.

کشورهای عربی که در سالهای اخیر به تحولات چشمگیر اقتصادی دست یافته اند برای قدرتهای بزرگ نقطه هدف مناسبی جهت تامین منافع سرشار محسوب می شوند و آنان با روش های مختلف برای رسیدن به این منافع در حال فعالیت می باشند.

 از سویی دیگر، منطقه خلیج فارس و دریای عمان، و در میانه آنها تنگه هرمز، از لحاظ استراتژیک، از اهمیت بالایی برخوردار است و محل عبور و مرور کشتیهای تجاری و نفتکشهای بزرگ که مسئولیت تامین انرژی کشورهای صنعتی جهان را بر عهده دارند می باشد، همین مسائل حساسیت منطقه را بسیار بالا برده است تا جایی که کشورهای زورگو این منطقه را جزئی از منافع ملی خود دانسته و برای حفظ آن در تلاش و تکاپوی سیاسی و نظامی هستند. موارد فوق دارای مصداق هایی است که ملت ما بارها به چشم خود دیده و طعم تلخ آنها را چشیده است و ما بیش از این در باره آنها نمی پردازیم.

 با وضعیتی که در باره منطقه وجود دارد، رفتار ما ایرانیان در داخل کشور بسیار می تواند تعیین کننده باشد و این تاثیر در حوزه های فرهنگی بیش از سایر حوزه ها نمود می یابد و آنچه دشمنان این مرزوبوم را در جهت دست اندازی به منافع ما بیش از هرچیز دیگری تشویق می کند، غفلت مردم ایران نسبت به داشته های فرهنگی شان می باشد که آنها با استفاده از ضعفهای فرهنگی جامعه ایرانیان، خواهند توانست با تزریق برنامه های جعلی به بدنه فرهنگی کشور، مسیر صحیح زندگی مان را تغییر داده و با این روش حساسیت های فرهنگی ملت ایران را به حداقل ممکن کاهش دهند.

 در ادامه، کاهش حساسیت های فرهنگی یک ملت همیشه برابر است با پذیرش فرهنگهای وارداتی جعلی و بیگانه که بیشترین آسیبهای اجتماعی،اقتصادی و سیاسی را به کشور وارد خواهد کرد و این مسیر نقطه آغازین وابستگی و حذف استقلال و به تبع آن آزادی ملتهای دارای اصالتهای فرهنگی محسوب می شود.

همه ما به یاد داریم زمانی که انقلاب اسلامی ایران در بهمن 1357 بوقوع پیوست برخی از افراد به داشته های فرهنگی ما ایرانیان حمله ور شده و قصد امحاء آنها را داشتند تا جایی که با برگزاری جشن های سال نو و عید نوروز و آداب و رسوم مربوط به آن مخالفت آشکار داشتند و همان دوران بود که برخی از دلسوزان و فعالان وطن دوست در حوزه های فرهنگی نسبت به عواقب تاریک اینگونه رفتارها به مردم و مسئولان هشدار می دادند و شوربختانه بسیاری از ما در این باره غافل بودیم تا این که بعدها بواسطه نتایج منفی که به دست مان رسیده بود نسبت به احیای شعائر ملی کوشیدیم.

 اینک این مسیر ادامه دارد ولی نه با سرعت و دقت کافی، که این موضوع نیز از علل و عوامل متعددی ریشه می گیرد. در زمان حاضر که ما از هر سو تحت تهاجمات فرهنگی کشورهای سلطه گر قرار گرفته ایم و شدت این تهاجم به اندازه ای است که مقام معظم رهبری از آن به عنوان شبیخون فرهنگی یاد نموده اند بر ما است تا بیش از گذشته در اندیشه حفظ و احیا داشته های فرهنگی خود باشیم و از ایجاد اختلال در فعالیتهای فرهنگی سالم کشور بطور جدی پرهیز نماییم و بدانیم که که ایجاد اختلال در برنامه های اصیل فرهنگی کشور، باعث وارد آمدن صدمات جبران ناپذیر بر پیکره فرهنگی این مرزو بوم خواهد شد و عواقب منفی آن همچون دودی خواهد بود که وارد چشم فرد فرد ایرانیان، چه داخل و چه خارج از کشور خواهد شد.

به جرات باید مدعی شد که حملات فرهنگی اخیر مانند جعل نام خلیج فارس،ساخت فیلم 300 و نظیر اینها که هر از گاهی ما شاهد آنها هستیم بر بستری که خود ما ایرانیان ایجاد می کنیم ساخته و پرداخته می شود و اگر ما در شناخت و حفظ و احیای برنامه های فرهنگی خود به طور موثر کوشش نماییم، هیچ قدرتی توان مقابله فرهنگی با ملت ایران را نداشته و هیچ گاه نیازی به ارسال پیام های کوتاه و نامه های الکترونیکی نخواهیم داشت.

 هیچ تردیدی وجود ندارد که داشته های فرهنگی ما، مجموعه ای از مفاهیمی است که در طول تاریخ ایران به وجود آمده و به نسل ما رسیده است و ما اکنون امانت دار این داشته های فرهنگی هستیم و بایدبه نسل های آینده انتقال دهیم.

 انتقال یک داشته اگر با تدابیر حفاظتی و امنیتی همراه نباشد ،هیچ امیدی در خصوص سالم ماندن آن داشته ها به وجود نخواهد آمد و برای رسیدن به این اطمینان که داشته های فرهنگی ما با حفظ اصالت های موجود در آن بدست نسل های آینده برسد باید به طراحی و اجرای برنامه های هوشمندانه تری بپردازیم که اکنون این مهم بر عهده ما قرار دارد.

 نگارنده از چند سال اخیر با همکاری برخی دوستان به این کار مبادرت ورزیده ایم و نتایج به نسبت خوشحال کننده ای را نیز به دست آورده ایم و در حال حاضر سعی داریم تا این حرکت را توسعه داده و شعاع اثربخشی آنها را افزایش دهیم.

در اینجا لازم است به نکته مهم و اساسی اشاره ای داشته باشیم و آن مربوط می شود به تاریخ ما ایرانیان. گاهی از اوقات ما شاهد آن هستیم که بعضی از دوستان در بیان تاریخ فرهنگی کشورمان دچار برخی اشتباهات به ظاهر سطحی اما به شدت عمیق می شوند و در واژه گزینی ها تعصبات بی مورد را بکار می برند که در اینجا نمی توان بطور واضح در باره آنها به بحث و بررسی پرداخت.

 اما به یاد داشته باشیم که تاریخ ایران شامل دو بخش پیش از اسلام و پس از آن است و داشته های ما نیز از همان دوران ها به دست مان رسیده است.

 به طور خلاصه باید چنین تعبیر کرد که افتخارات فرهنگی ما ایرانیان، ریشه در همه دورانها دارد. اگر برنامه های دینی و مذهبی ما دارای اهمیت ویژه ای هستند که هستند، در کنار آنها برنامه های فرهنگی دیگری که مربوط به هویت ملی ما هستند نیز از اهمیت ویژه ای برخوردارند و حفظ و احیای آنها به همان اندازه ای است که برای برنامه های دینی و مذهبی قائل هستیم.

 ایجاد و برقراری توازن در طراحی و اجرای برنامه های فرهنگی مذکور، یکی از اصلی ترین برنامه های دفاعی در برابر تهاجمات فرهنگی دشمنان این مرزو بوم است که همه ما باید با جدیت هر چه تمامتر در باره آن کوشا باشیم. در این صورت می توانیم با خیالی آسوده به زندگی خود پرداخته و هیچگاه نگران حملات فرهنگی دشمن نباشیم زیرا طرح پدافند فرهنگی ما بطور مستمر در حال اجرا است و در این مسیر، امید جایگزین بیم خواهد گردید. پس با جدیت به داشته های فرهنگی خود افتخار کنیم و در حفظ و احیای آنها با همبستگی و انسجام هر چه بهتر و بیشتر تلاش داشته باشیم و آنگاه به همه جهانیان بگوییم:

خلیج فارس و دیگر هیچ. 

 (drmohaqeq@gmail.com)

منبع:مازندنومه

خانواده دکتر محمود احمدی نژاد

 

خانواده دکتر محمود احمدی نژاد